همین...

باور کن لذتی که در سادگی هست در هیچ چیز دیگه پیدا نمی کنی.






گوش کنید.این بار دگر نوبت من شد


نوبت یک نبرد خونین میان گذشته و آینده من شد


باور کنید تاوان این جنگ هرچه باشد می دهم


مرگ یکبار شیون یکبار را زمزمه وار گوش میدهم


این بار دگر مجالی برای فرار به خودم نمی دهم


دگر به بدی این حادثه ی تلخ باج نمی دهم


گذشته ی خود را در اعماق دریای قلبم غرق خواهم کرد


سپس سرود عشق را بر بلندای صخره های آن حک خواهم کرد


قول می دهم مژده ی پیروزی ام را به شقایق ها برسانم


به پرستو ها...اقاقی ها...به تمام خوبی های دنیا برسانم


اشک ریختن.غصه خوردن...بگو تا به کی آخر؟؟


به جز پیر شدن در گذر ایام دگر چه سودی دارد آخر؟؟


می دانم که پاداش این جنگ نابرابر رسیدن به کمال است


رسیدن به یک آرامش بی انتها است


این بار یک دوست خوب از جنس آدمی را در کنارم لمس میکنم


دوستی از جنس امید.طعم واقعی صداقت را لمس میکنم



مهربانا...ای معشوق.خوب می دانی که هر چه دارم از آن توست



امیدمن مانند همیشه فقط تویی.دلی که در سینه دارم تنها مال
توست.





خدایا این بار نیز در مسیر سخت زندگی  گیج گیج گیجم



همه تویی و خوب می دانی که من هیچ هیچ هیچم


محبوب من...ای تمام زندگی ام...تمام سختی ها با تو آسان
میشود



 این راه سخت مثل گذشته سرشار محتاج  نگاه و یاری بی منت تو

میشود



  
تنهایم نگذار و باور کن بی تو نابود میشوم...
                     

                                     همین...                        
            

نوشته شده در دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:همین,,,,ساعت 11:51 PM توسط nirvana| |


Power By: LoxBlog.Com